بازم دیدمت...

نمیدونم از کدوم تاریخ وماه وسال برات بگم...

مهم برای من این بود که دیشب شب ارزوها بود....

منم طبق عادت همیشگیم یه نفر وتوی قنوتای نمازم از خدا میخواستم..

وارزوی بودن کنارش واسه همیشرو میکردم...

تا اینکه شبش خوابشو دیدم خیلی رویای قشنگی بود مثل همه ی رویاهای دیگه حامد ماله من بود..

دیگه از این دلهره نداشتم که یه روز واسه ی همیشه میره..از هیچ چیزی دلهره نداشتم..

چون تو خوابم دستاشو گرفته بودم وباهاش قدم میزدم...

شاید باورتون نشه صبحش با مامانش اومدن خونمون من طبقه ی بالا(تو اتاق خودم)خواب بودم..

وقتی یهو دیم صدای احوالپرسی حامدم میاد گفتم حتما خوابم ولی یهو دیدم مامانم جوابشو داد...

منم که از خدا خواسته چادرمو سر کردم ورفتم پایین اگه میدونستم خدا انقد زود ارزومو براورده می کنه زودتر ارزو میکردم که بببینمش

هردفعه که میبینمت بیشتر دوست دارم بیشتر دیونت میشم ..

کاش میشد یه روز مال من بشی..

 



نظرات شما عزیزان:

کاترین.حس مبهم
ساعت20:18---24 ارديبهشت 1393
سلام عزیزم عالی بود ممنون که سرزدی گلم

fatiiiiiiii
ساعت22:20---16 ارديبهشت 1393
سلام گل من ! خوبي ؟ ايشالا به قشنگ ترين آرزوهات برسي ايشالا به حامدهم برسي اصن آرزو ميكنم اوني رو برات كه خودت آرزو ميكني ... آبجي تو هم آرزو كن هممون به يه جايي برسيم كه بش ميگن خوشبختي ! بياي خوشحالم ميكني

رضا
ساعت16:44---11 ارديبهشت 1393


zahra
ساعت16:13---11 ارديبهشت 1393
قشنگ بووووووووووووود لااااااااااااایک

سارا
ساعت16:08---11 ارديبهشت 1393
هیچ چیزبیشتروبدترازاین مغزانسان رونمیسوزونه که اطرافیانت بهت بگن اگه دوست داشت نمیرفت.

مائده
ساعت16:03---11 ارديبهشت 1393
سلام ممنون که سر زدی تمام مطالبتو خوندم انشالله که به عشقت برسی خیلی سخته عاشقی کاشکی هیچ وقت دل نمی بستم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393 ا 15:26 نويسنده : نیلوفر ا
.: Weblog Themes By violetSkin :.